چاپلوسی و مدیریت تملق پذیر آفات پیشرفت جامعه
چاپلوسی و مدیریت تملق پذیر آفات پیشرفت جامعه
چاپلوسی و مدیریت تملق پذیر آفات پیشرفت جامعه
نويسنده: حسن آقایی
چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملق گویی های برخی از اطرافیان و حتی زیردستان دست کم، تنها به یک حضور فیزیکی خوش باور مبدل می شوند تا یک شخصیت مقتدر، خلاق و نوآور که مفید حال دستگاه های اداری مربوطه، جامعه و در نهایت کشور باشند. این روند وازدگی و واپسگرایی سابقه ای تازه ندارد که همچنان به عنوان یک آفت بزرگ و با اثرات اختاپوسی بر سیستم اداری خیمه زده است...
... هیچ ابایی نمی کند. جلوی جمع کثیر همکاران از روی صندلی بلند می شود و خطاب به رئیس اداره خود که به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی می کرد، می گوید: ... بسیار عذر می خواهم جناب آقای رئیس!، هیجان قلبی ام غلیان کرد که صحبت های گران بهای شما را قطع کردم. جناب آقای... حضرت عالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جناب عالی از جمله بالاترین وظیفه خود می دانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتما فراموش نفرموده اند که بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرامین شما بوده و هستم. برکت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه کارکنان بوده است. افتخار می کنم همیشه سایه پایدار حضرت عالی برسر ما زیردستان شما تابندگی داشته باشد- کوچک شما...» حیرت و سکوت غلیظ حضار در سالن آمفی تئاتر محل سخنرانی چنان حاکم بر فضا شد که انگاری هیچ جنبده ای در آنجا حضور ندارد که... که با تبسم و کلام ملایم رئیس اداره، ترک خورد: ممنونم آقای... شما همیشه سبب امیدواری بوده اید. این اظهار لطف شما نشان می دهد که من هم در انجام وظایفم موفق بوده ام و... امیدوارم همچنان باشم.»
تملق مانع پیشرفت خلاقیت
باورهای کاذب مدیران
نان به نرخ روز خور
چاپلوسی؛ نوعی باج دادن
«علی تقوی» سپس افزود: «اصولا تملق و چاپلوسی به خیلی عوامل بستگی دارد. یکی در واقع به کمبودهای شخصیتی فرد چاپلوس مربوط می شود که از طریق چاپلوسی هایش می خواهد کمبودهای خود را برطرف و خودنمایی کند. یکی هم با چرب زبانی و تملق گویی شاید می خواهد نوعی جاه طلبی کند. اما به نظر من مهمترین علت این صفات خلاف شأن آدمی، همان کمبود شخصیت است که از راه چاپلوسی سعی می کند با نسبت دادن الفاظ از طریق چرب زبانی به دیگران، آنان را به عنوان بهترین افراد جلوه دهد.»
وی با اشاره به وضعیت کنونی نظام اداری می گوید: متأسفانه در سیستم اداری و حتی در دانشگاه ها هم تملق گویی رسوخ کرده است و بعضاً حتی یک استاد هم به خاطر جاه طلبی و کلاس گرفتن و... به «خوشامدگویی» روی می برد. در کل، چاپلوسی طبعاً به انسان مربوط است اما گروهی از آدمها که به ظاهر امر توجه دارند فریفته زبان تملق گو می شوند و شخص چاپلوس از این بابت در درون خود احساس آرامش می کند. به نظر من انسانی که دچار بحران شخصیتی، حسادت، جاه طلبی و موقعیت طلب باشد طریق چاپلوسی را پیشه خود می کند.»
آفتی از آفت های مدیریت
وی می افزاید؛ در تاریخ داریم: «شخصی آمد نزد امیرمؤمنان(ع) به چاپلوسی و مداحی پرداخت در حالی که اعتقادی به گفته های خود نداشت. منافق بود زیرا چاپلوس منافق هم است. امیرالمؤمنین فرمود آنچه می گویی در حق من، کمتر از آنم که می گویی و آنچه که در دل و قلبت است بالاتر از این حرفهایت است.»
این نویسنده، محقق و مصحح، با اشاره به فرآیند تاریخ مبتنی بر نکوهش های صفات چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده، درباره وضعیت جامعه کنونی معتقد است: «در جامعه ما هم چاپلوسی و تملق وجود دارد و این پدیده (خلاف حقیقت) موجب عدم کارایی مخصوصاً مسئولان می باشد. بنابراین باید از لحاظ روانشناسان و جامعه شناسان، این آفت ریشه یابی شود و طی منشوری موارد آن مشخص و به مسئولان و مدیران کشور گوشزد شود.»
یک دکتر روانشناس بالینی، ریشه پدیده چاپلوسی را در سابقه کهن و استبداد تاریخی می داند و در بیان و تحلیل تملق گویی ضمن آن که این پدیده را بازدارنده پیشرفت و نوآوری در زمینه های گوناگون محیط های اداری، اجتماعی و شخصیت انسانی می داند، به اشکال مختلف و متنوع چاپلوسی اشاره می کند. او خلأ منزلت و نبود شایسته سالاری در ساختار اداری را یکی از عوامل وسعت و شیوع تملق گرایی ذکر می کند و کم کاری مسئولان امور جامعه در اصلاح سیستم اداری را در این زمینه دخیل می داند و شاکله دستور و توصیه های منع و استمرار چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده و متداول در ساخت و سازهای محیط های اداری- اجتماعی زمانه را در سیره ائمه اطهار و هشدارها و رهنمون های حفظ شئون انسانی ایشان بر می تاباند تا بتوانیم به مناسبات سالم اجتماعی، عزت انسانی و حاکمیت شایسته سالاری در جامعه دست یابیم.
«دکتر فریبرز حمیدی» می گوید: تملق و چاپلوسی یکی از بلایایی هستند که روابط اجتماعی شهروندان را در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهند. متأسفانه این صفات -مذموم- باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد که تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده در جوامعی -هرکشور- که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود. حتی کسانی که از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه درخور لیاقت خود نمی بینند، بر دامنه تکبر خود می افزایند. چاپلوسی که ما از آن سخن می گوییم، اغلب نسبت به کسانی صورت می پذیرد که از توانمندی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا اداری بهره مندند. البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست. گفتارهایی از تاریخ کهن وجود دارد که براساس آن می توان دریافت که چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود. این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم که از کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن، سخن بر زبان رانده اند. «عبید زاکانی» در یکی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم می کند که متاع تملق و چاپلوسی دست کم در دربار ایران و قدرت مندان مستبد وجود داشته است. -به عنوان نمونه تملق گویی-: سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان- بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان، فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: «ای مردک! نه آن زمان مدحش می گفتی؟...!. ندیم گفت: قربان!
من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. باید اشاره کرد که چاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه درباره خصوصیات و توانایی های توانمند متوسل می شوند و آنها را ستایش می کنند.»
این روانشناس در ادامه بیان صحبت خود، می افزاید: «این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیده های اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه می شوند و رسوب می کنند و اکثر مردم با آن خو می گیرند. بنابراین، حتی در صورتی که عوامل شکل دهنده پدیده ها از بین بروند باز هم آن پدیده ها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یک پدیده کهن است و نمی توان انتظار داشت که از جامعه محو شود چون سایه استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شوند...»
«دکتر حمیدی» ادامه صحبت خود را معطوف به روش های متنوع چاپلوسی از جمله ستایش های غیرواقعی می کند. به اعتقاد وی، در محیط هایی که چاپلوسی متداول است، هر نوع تغییر باید مورد پسند یک طبقه خاص جامعه باشد. در این حالت، نتیجه این می شود که صداقت و پای بندی به اصولی که تأمین کننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوسی می دهد. او با بیان این که شیوه و شکل چاپلوسی متنوع و متعدد است، می گوید: «ممکن است به صورت های آشکار و پنهان صورت بگیرد. دادن القاب و عناوین جعلی و غیرواقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل یا افراد بالا دست، از جمله شکل های چاپلوسی است. در این زمینه، برنامه های طنز تلویزیون هم که بی شک بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند، این نوع چاپلوسی را به تصویر کشیده اند و با توجه به این که به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل با پسند مخاطبان خود نمایش دهند. حال باید یادآوری کرد که در چه جوامعی می توان خاستگاه این آفات را یافت.»
اراده، هویت، اخلاق، منش، اقتدار و خلاقیت آدمهای دو سویه تملق گو و تملق پذیر را می توان به خشت هایی فرو ریخته از نم باران یا وزش ملایم باد تشبیه کرد. در این حالت یقیناً به آسانی منزلت انسانی بی اعتبار می شود. چرا که مبانی فکری و استقلال شخصیت وجودی به سان چکابه های خاکستری بر زمینی سست است و از تظاهر هر چاپلوسی یک فرد و غرور بی بها و کذب خوشایند آمدن مخاطب هیچ رستنی حاصل نمی شود بلکه زیانهایی دارد که به صور مختلف در روند وظایف اداری، محیط های کارگری، روابط شایسته و زیبنده آدمیت از یکسو در ابعاد اجتماعی و توسعه و تولید و به طور کلی جامعه و کشور تاثیر می گذارد.
اگر این بده بستانهای متضاد حقیقت اخلاق ناب انسانی در هر جامعه چنانچه لایروبی و نظیف نشوند چه بسا رنجها و پس ماندگیها در چرخه زندگی و نیز باورهای اصیل در هاله مه آلود غفلت ها افزون می شوند.
به نقل از یک روانشناس می خوانیم:«امام علی (ع) خطاب به کسانی که پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: این چه کاری است که می کنید؟ گفتند: رفتاری است که بدان امیران را بزرگ می داریم. امام فرمود:به خدا قسم امیران شما از این کار هیچ سودی نمی برند و شما در دنیای خودتان بر خودتان سخت می گیرید و در آخرت با این کار به تیره بختی گرفتار می آیید و چه زیانبار است مشقتی که در پی آن کیفر دوزخ باشد و چه سودآور است آسایشی که با آن از آتش دوزخ همراه باشد.»
این که ائمه اطهار چگونه با چاپلوسان روبرو می شدند و درباره آنان چه می گفتند. همچنان که امام علی (ع) فرمودند: «بر چهره ستایشگران و اندام چاپلوسان خاک بیفشانید و یا- این که- از دوست داشتن چاپلوس و ستایشگر بر حذر باش زیرا این لحظه از حساس ترین لحظات برای نفوذ شیطان است تا بدان وسیله کار نیک نیکوکاران را ضایع کند.»
برخورد قاطع با متملقان
وی می افزاید: «البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متصدی امور نیز نگاه کرد. افرادی که همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی هاله ای اطراف آنان ایجاد کند، کم نبوده اند. مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ ربط داد که پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی کرده اند و در سیره عملی خویش نیز هیچگاه فرصت چاپلوسی آگاهانه یا ناآگاهانه را دراختیار اطرافیان قرار نمی دادند و تا جایی پیش رفته اند که عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحان و مورخان می گویند، قیاس و میزان برای آیندگان نیز شمرده اند.»
دکتر حمیدی با تاسف می افزاید: متاسفانه گاهی گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشی سپرده می شود.
پدیده ای از فرهنگ گذشته
«نگهدار» می افزاید: بنا به تجربیات خودم یک علت دیگر در بروز پدیده و شیوع صفات تملق و چاپلوسی در این است که اگر مدیر قوی و سر جای خودش باشد به اطرافیان اجازه نمی دهد زبان به تملق او بگردانند.
وی همچنین ضمن آن که می گوید مشکل پدیده تملق و چاپلوسی تنها با سخنرانی رفع نمی شود، نیز این باور خود را برمی تاباند که برخی نشریات حالت تملق گویی دارند در حالی که نشریه ای برای مخاطبان موثر است که خود تملق گو نباشد.
این مدیر همچنین پدیده چاپلوسی را ناشی از فرهنگ استبدادزده گذشته ها می داند و می گوید که تملق به هر شکل باشد ریشه اساسی در استبداد زدگی کهن ما دارد و اعتقادم این است که چاپلوسی برخلاف شئون اسلامی و اجتماعی ما است.
رفتار شگفت آور
دو سه روز بعد صبح که کارکنان به شرکت آمدند شنیدند که آن مدیر یک پست جدید نیز گرفته است. برخی از افراد حضوراً مراتب خشنودی خود را به مدیر ابراز کردند اما نکته جالب آن همان عده که چند روز پیش در سالن غذاخوری به شدت از مدیریت آن مدیر و خست او در رفع مشکلات مختلف محیط کاری و پرداخت اضافی کار و کسر کار و... و... دل پری داشتند، هر یک و بعضاً هر دو سه نفرشان به طور جداگانه آگهی تبریک خود به مدیر یاد شده را نیز در روزنامه ها چاپ کردند. برخی دیگر از همکاران که از این موضوع باخبر شدند تعجب کردند که آن انتقادها و نارضایتی از مدیر چه بود و این آگهی آنهم پس از دیدار حضوری چه بود؟!...
چاپلوسی پلکان افراد ناتوان
او حدود یک سال پیش فارغ التحصیل می شود. وقتی وارد فضا و محیط دانشگاه می شود تجربه هایی کمرنگ از تملق را احساس می کند، محیطی که جوانان علم و فرهنگ و ... می آموزند. پیش از دانشگاه هم نگاه و گمانش نسبت به جامعه آن بوده که آدمها سر و حواسشان به کار خودشان است و این که زیاد به فکر آن نیستند خودشان را از نردبان دیگران به آسودگی بالا ببرند تا هرچه زودتر و از نزدیکترین راه به هدف هاشان برسند. او می گوید: «در فضای سیستم اداری و بوروکراسی هم چاپلوسی بر ضوابط و روابط سایه انداخته است.» به زعم این کارشناس جوان، این شرایط متاثر از موقعیت اقتصادی است:«برخی افراد می خواهند خود را بالاتر بکشند و کسی که در اداره است نیز سعی می کند از طریق چاپلوسی کار و موقعیت خود را ارتقاء دهد و لذا سبب ایجاد استرس نسبت به اطرافیان می شود. فکر می کند با تملق می تواند مشکلات خود را کم کند. به باور وی پدیده چاپلوسی حتی در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می تواند خیلی تاثیر بگذارد. همچنین کسی که در مسند گزینش افراد- چه در زمینه اشتغال و چه استخدام و ... -ممکن است تحت تاثیر کرنش و تملق افراد- معمولی- متقاضی قرار گیرد. اما یک مدیر هم ممکن است تملق پذیر نباشد و تحت تاثیر چاپلوسی قرار نگیرد.»
سویه دیگر دیدگاه های این کارشناس کارتوگرافی، معطوف برخی مدیران است که به اعتقاد وی در جایگاهی نیستند که شناخت جامع از مسئولیت متعهده خود داشته باشند. وی می گوید:«متاسفانه برخی از مسئولیت ها به دست افرادی سپرده می شود که شایستگی مدیریتی آن را ندارند. من قسم می خورم به چشم خودم دیده ام آدمهایی توانایی اداره مجموعه اداری خود را ندارند که فکر می کنم با تملق به آن مقام رسیده اند زیرا نه تخصص و نه تحصیلات متناسب با حرفه- نوع کاربری اداره متبوع- نداشته اند اما توانسته اند زیرکانه پست کلیدی خوبی را به دست آورند.»
مدیریت تملق دوست
به گفته او در گذشته ها هم بودند مدیرانی و یا یک شخص با نفوذ واسطه استخدام آشنایی و قوم و خویش خود می شدند و باز بودند روسایی که دم دمی مزاج بودند و از چاپلوسی زیردستان خود خوششان می آمد. حالا آن وضع بیشتر شده است. وی می گوید: «مهندس جوان به هر دری زده نتوانسته یک شغل پایدار با حقوق ماهانه پیدا کند. لاجرم مسافرکشی می کند. صدها و هزاران جوان تحصیل کرده داریم در جامعه مان که کارهای کاذب دلالی و امثالهم می کنند تا خرج زندگیشان را تامین کنند در حالی که کشورمان اینهمه امکانات تولیدی و سرمایه کلان دارد . به نظر من دلیل اول این شرایط نامیمون، کلیدی شدن کارها توسط یک عده رئیس و مدیر تملق دوست است در حالی که دولت سعی می کند همه جور زمینه ها برای پیشرفت و تحقق عدالت فراهم شود. مشکل سد راه، مدیران خودمحور و آشنا دوست و ... هستند.»
قبول و انجام کار در هر محیط رسمی بدون هیچ تنش، تعهد پذیرش شرایط آن محیط است. نه کارمند و نه مدیر هیچ یک نمی تواند در فضای ناسالم مواج از چرب زبانی آن جور که باید خدمت کنند، اهداف سازمان تابعه را پیش ببرند، نمودارهای فعالیت و عملکرد سازمان را بالا ببرند تا سطح بهره وری به نهایت ظرفیت ارتقاء یابد، تأمین همه این موارد در وهله اول نیاز به مدیریت کاردان، کارآمد و هنرورز دارد، مدیری که دلخوش به پست و حفظ مزایا نباشد. اگر چنین باشد، موریانه تملق و چاپلوسی هرگز جای رشد و تکثیر نخواهد داشت.
چندان نیاز به گویش و نوشتن نیست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. آب جایی جمع می شود که گودال است... جایی که میزان الحراره شخصیتی مدیریتی تابع فضای خوش زبانیها و تحسین و تمجیدهای کیلویی باشد همواره میزان سنج در نوسان است.
ترس از دست دادن کار
در سیستم اداری کارایی، بهره وری و توجه به کارمند فعال، به خاطر چاپلوسی وجود ندارد! چاپلوسی الان بزرگترین آفت است.
«شیرازی» کارمند،... می گوید اگر کسی که توانمندی و تخصص کار ندارد به جایگاهی وسیع، گسترده که همه اش هم با قابلیت های تخصصی است گمارده شود، معلوم است که زیر مجموعه تحصیلکرده در هر یک از بخش های مختلف، رنج می برند. جالب آن که از همین نوع مدیر که کار و تخصص لازم را ندارد، پس از بازنشستگی در جایی گمارده شده است که به دلیل عدم تخصص، زبان حرفه ای کارکنان را نمی داند. وی می افزاید: «پس ازسالها کار دیده ام مدیر به جوانهای تحصیلکرده اجازه کار و کارآموزی تخصصی نمی دهد چرا که او فکر می کند این جوانها پس از مدتی کارش را از دستش می گیرند. به نظر من اگر آن مدیر کارش را از دست بدهد توان و شایستگی انجام کار ساده ای را هم ندارد.»
نقش مدیریت کارآمد در خنثی سازی فضای تملق گویی
وی می گوید: «اصولاً در مدیریت یک بحث مبتنی بر این که ما چگونه می توانیم یک سازمان را در ستون های بالایی، میانی و پایینی ساماندهی و مدیریت کنیم، وجود دارد. در این خصوص نظر بر این است که می باید بتوانیم نقش هایی را به افرادی که در سازمان کار می کنند بدهیم تا بتوانند در حوزه های کاری شان به طور کامل مسئولیت خود را ایفا کنند... ».وی بین استعمال واژگان و بحث تملق و چاپلوسی ضمن آن که عمل به آنها را منفی برمی شمرد، با فعالیت های کارا و برتر جدا می کند. او می گوید: این که افرادی به عنوان نیرویی در سازمانی اعمال چاپلوسی و تملق و یا کارشکنی می کنند که واژه های منفی هستند، یا آن که برچسب هایی که نمایانگر نوعی حسادت است به شخص و یا اشخاصی می زنند و اینها را اصطلاحاً «استریپ تایپ» و یا عقاید قالبی می نامند، فرق اصولی دارند با آنان که در یک گروه در همان سازمان دارای ارتباطات قوی تر هستند یا می توانند ارتباط مؤثر ایجاد کنند. بنابراین باید گفت در آن حالت ما نباید به این گروه اخیر برچسب تملق گو یا چاپلوس بزنیم. از طرف دیگر، شما وقتی در یک ارتباط میان فردی قرار می گیرید طبیعی است که بدانید یک سازمان و یا یک مدیریت دارای قدرت بیشتر است که گروه، اداره و یا کارخانه ای را اداره و رهبری می کند. از سوی دیگر در همین فضا، طبیعی است -می نماید- آنها که ترس از دست دادن موقعیت شغلی، حرفه ای و ترفیع دارند، برای آن که این موقعیت های کسب شده خود را تثبیت کنند و حتی بالاتر بروند، ممکن است به سمت چرب زبانی گرایش پیدا کنند. در حالی که اگر در محیط کاری و بین افراد شاغل یک رقابت سالم وجود داشته باشد و مدیر هرکس را به لحاظ توانایی، دانش و مسئولیت پذیری ارجاع کار و نزدن از کار (کم کاری) و براساس شاخص های -شایسته سالاری- مورد توجه قرار می دهد و تعیین می کند، در این حال و فضا دیگر مسئله چاپلوسی جایگاهی ندارد و مطرح نیست. رقابت سالم است که کارکنان بتوانند بهره وری سازمان را بالا ببرند و در امور موظف سازمانی مشارکت کنند.» وی در توضیح بیشتر می گوید: «این مشارکت می تواند شامل ارتباطات کلامی، رفتاری و اداری باشد. فرایند این نوع فرهنگ و عمل سبب می شود که فرد قالب های مثبت و انگیزه کار پیدا می کند و خود را ارتقاء می دهد. ولی چنانچه محیط ناسالمی که از ناکارآمدی مدیر ناشی می شود، حاکم باشد، بدیهی است سجاف نظام اداری و یا هر محیط کار جمعی دیگر، خدشه دار می شود. لذا می باید کنش متقابل پیوسته به وجود آید تا بتوان آن سازمان را پویا کرد. چنانچه کنش متقابل ناپیوسته باشد، در حقیقت شرایط آن محیط دچار ناهماهنگی می شود و در نتیجه باعث از هم پاشیدگی آن گروه و سازمان می شود و ظرفیت و میزان بهره وری کاهش پیدا می کند. اینجا است که ما عقاید قالبی پیدا می کنیم و نسبت به افراد گروه، همکار و... حس چاپلوسی پدید می آید و حالت دو به هم زدن و... و... نمایان می شود که آسیب هایی بر روند امور سازمان وارد می شود جوری که -گاه- مدیر و مدیریت، عاجز از ساماندهی می شود.»
«دکتر فریبرز حمیدی» روانشناس بالینی، با اشاره به این که صاحب نظران معتقدند -در هر جامعه- قداست سازی نیز زمینه ای مهم برای رواج چاپلوسی است، تجربه اروپاییان در این خصوص را نشانه می رود که قداست گرایی باعث می شود انسان اروپایی در مقابل آنچه - به زعم خودشان- به عنوان مقدس نمایانده می شود، زانو می زند و اگر کسی از میان آنها به آن مقدسات -مطرح- معتقد نباشد، به ریا روی می برد. در این حالت، چنانچه کسی هم که می خواهد از این وضع سوءاستفاده کند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسی به ستایش -حتی افراطی- روی می آورد.
شایستگی و حفظ حقوق و اخلاق فردی
اما این که چگونه ممکن می شود پدیده ناهنجار و مذموم تملق را کاهش داد، می گوید: «برای فروکاستن دامنه چاپلوسی نخست باید به تدبیری برای حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردی همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرتمند واقع نشود. معتقدم تنها می باید شایستگی کامل -هرچه بیشتر- کامل، مبنای نیل به امکانات قرار گیرد. دراین زمینه، کم کاری و کم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست کم گرفت. باید اذعان داشت که اصلاح ساختاری اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار، باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین چاپلوسی، کمک زیادی کند.»
آفات وابستگی به تشویق
وی در این موارد، با معنا کردن کلمه تشویق که شوق افکندن و ترغیب کردن به کار است، می افزاید: «از نظر روانشناسان، ارائه محرک مطلوب پس از انجام رفتار مطلوب به منظور افزایش، تکرار و تثبیت آن عمل و رفتار، تشویق تبیین و معنای به حق می یابد. همچنین گفته شده است در انسان ها نوعی نیاز به محبت وجود دارد. انسان ها مایلند که مورد محبت، تحسین و تمجید قرار گیرند. از سوی دیگر ما به چیزهایی که خوشایند باشند پاسخ می دهیم و آن پاسخ هایی را برمی گیریم که با رضایت خاطر و پاداش همراه باشند. اینها سبب تقویت روانی می شوند و شخص به این پاسخ ها پایبند می شود.» وی با اشاره به سیره عملی ائمه اطهار(ع) می گوید: «می توان چنین شیوه را در تمام سطوح افراد جامعه پیاده کنیم. در این راستا توجه کنیم به سخنان حضرت علی به مالک اشتر که می فرمایند با تحسین و حق شناسی، خویشتن را با مأموران درستکار خود مرتبط کن. خدمات صادقانه آنان را به زبان بیاور و صریحاً قدردانی نما زیرا تحسین و قدرشناسی، مردان شجاع را در راه نیکوکاری تهییج می کند و مسامحه کاران را به واسط خداوند به «جنبش و حرکت وا می دارد.» از دکتر حمیدی درباره شیوه تشویق می پرسم:
▪ یکی از راه های تشویق، شیوه کلامی است. در تشویق های کلامی و گفتاری، با سخن خویش، رفتار فرد- کودک و یا بزرگسال- مورد تائید قرارمی گیرد چرا که عمل مثبت انجام شده آنان مورد تشویق قرارمی گیرد. با ارج نهادن به شخصیت فرد می توان فرصت بروز استعدادهای ذاتی را برای آن شخص فراهم کرد. احساس می کند صمیمیت بیشتری به او نشان داده می شود.» وی تأکید می کند که تشویق باید متعادل، به اندازه، به موقع به جا و مناسب باشد ضمن آن که با میزان فعالیت و انتظار باشد و انگیزه و هدف تشویق تفهیم مخاطب شود و ادامه می دهد: «توجه داشته باشیم تشویق، تحریک درونی برای پیشرفت امور را ایجاد می کند و تشویق به نحوی جبران کننده کمبودها، حقارت های عاطفی و اجتماعی است ضمن آن که باعث به وجود آمدن حسن اعتمادبه نفس و تقویت عزت نفس می شود نیز مضاف به آن که رفتار و سیر زندگی- ولو مقطعی- را می تواند تغییر دهد.» به باور «حمیدی» روانشناس، ایجاد وابستگی به عوامل تحریکی تشویق، سبب کند شدن محرکهای درونی، ایجاد توقعات تصنعی، مغرورشدن و احساس مهتری خواهد شد و این مورد خاصه در خردسالان بیشتر متجلی می شود.
همچنین باید توجه داشته باشیم که تشویق های مکرر و یکسان حالت رشوه به خود می گیرند و فرد عادت می کند در ازای هر رفتار و عملی به او پاداش داده شود. امام علی«ع» فرموده است: «ثنا و تمجید دیگران بیش از حد شایستگی و لیاقت، تملق و چاپلوسی است و کمتر از آنچه سزاوارند یا ناشی از عجز تمجید کننده است یا منشا روانی آن بیماری است.»
نشانه های یک مدیر ضعیف
«امامی» ادامه صحبت خود را با اشاره به این که می باید تکنولوژی در اختیار مدیر باشد و نه مدیر در اختیار تکنولوژی، معطوف به ابهام زدایی در سیستم مدیریتی می کند. به گفته وی ابهام زدایی در فضاهایی که هاله ای مبهم از موقعیت های افراد شاغل خیمه می زند یکی دیگر از توانمندی های مدیریت است. وی می گوید: «ابهام زدایی یعنی عواملی را که باعث ایجاد چنین شرایطی در محیط کار شده مدیر با هنر و توانایی خود هرچه زودتر خنثی سازد. در تئوری های مدیریت، روش مشورتی که بیشتر اشاره شد را در سازمان اعمال کند تا حدی که بتواند رقابت سالم و تعامل در بین گروه های کاری ایجاد کند. در آن صورت جو و فضای چاپلوسی و چاپلوسی طلبی کاهش می یابد چرا که فضای صمیمیت ایجاد می شود و احتمال خصومت بین کارمندان از بین می رود. در رقابت ناسالم است که چرب زبانی و تملق پذیری به وجود می آید.»
این مدرس علوم ارتباطات، پایان گفتارش را بیشتر به رنگ و حال هوای محبت و صمیمیت می آمیزد: «در محیط کاری با صفا و مهر، انسانها احساس آرامش می کنند چرا که غیر از زمان حضور در محیط خانواده، بقیه زمان و عمر ما در محل کارمان صرف می شود و می گذرد اما ناآرامی مجذوب از محیط کار فرد، طبیعی است روی خانواده و نسل های بعدی نیز اثر ناخشنودی می گذارد.»
منبع:روزنامه کیهان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}